nini
nini

وقتی تـــــــــــو نیستی ...

همه نیستن ...

نه که نیستن ...

هستن !!!

ولی ...

مثل تــــــــــــو نیستن ...!!!

آبــــــــــــــــی باش مثل آسمان

بگذار تا عمری هست

سر به هوایه تو باشم....


زندگی :

شبیه شعریست ...

قافیه هایش با من

تو فقط

همیشه

ردیف باش ...!!!

 

 




نوشته شدهسه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, توسط Tina nana

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با هر username كه باشم، من را connect می كند
تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی كند .

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با یك delete هر چی را بخواهم پاك می كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه friend برای من add می كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه wallpaper كه update می كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با اینكه خیلی بدم من را log off نمی كند

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netخدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی كند  ...



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 27 اسفند 1390برچسب:, توسط Tina nana

امروز سكوت آسمان شكسته است و ابر دلم به رنگ ياس سپيداست.

چشم باران،فرياد بي كسي را در دلم زنده كرده است و الماس دوستي ساز يكنواخت در دلم ميزند.

خورشيد فروزان گرمايش را به رخ زمين مي كشد و سردي زمستان خود را پنهان مي كند.

كاش مي توناستم بگويم زندگي يك دروغ است!

عشق تهي لانه ي شادي ام را ويران كرده است و سايه ي تنهايي زندگي مرافرا گرفته است.

باز در تصوير ذهنم سياهي وتاريكي شب را ناديده گرفته ام،

تنهايي را نيرنگ وبهانه ي دل گرفته ام.

روزها مي گذرد و من در اين انديشه ام كه چرا سهم من از قصه غم انگيز تر است.




نوشته شدهشنبه 20 اسفند 1390برچسب:, توسط Tina nana

امروز بهترين ساعتم را شكستم،لحظه هاي بي تو بودن را به رخم مي كشيد.

گاه بي بهانه به كنار پنجره به ديدار برگ هاي خزان مي رفتم.

سكوت بر فضاي خانه حاكم بود.گاه صدايي مرا به خود متوجه مي كرد.

صداي تند باران،آواز پرندگان،خش خش برگ ها و...

چندسال گذشت و من در تكاپوي چشمان تو هستم.

خاطرات دوستان قديمي من اند،ساحت خاطرات به سان درد است و تمامي دلنوشته

هاي من به سان قدرت مرگ است.

شيشه ها زلال ترين آينه ي زندگي من اند،شكستن از بهر جدايي نيست.

سوختن در اين تنهايي سهم من است و من اين سوختن سهمگين را دوست مي دارم.

امروز چقدر دلگير است! در روشني شب،باران كينه هاي خود را به سرم مي كوبد.

شب لبخند تلخم را پنهان مي كند.بغض بي بهانه دلم را بي تاب كرده و خود مي دانم همسفر مرگم.




نوشته شدهسه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, توسط Tina nana

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
 




نوشته شدهجمعه 21 بهمن 1390برچسب:, توسط Tina nana

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
 

غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.
و سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..




نوشته شدهسه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید...

>>آیدا نانا<<




نوشته شدهدو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana

باید فراموشت کنم

چندیست تمرین می کنم

من می توانم ! می شود !

آرام تلقین می کنم

حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....

تا بعد، بهتر می شود ....

فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم

من می پذیرم رفته ای

و بر نمی گردی همین !

خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم

کم کم ز یادم می روی

این روزگار و رسم اوست !

این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم




نوشته شدهسه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana

 کسی را دوست می دارم..

ولی افسوس او هرگز نمی داند...

نگاهش می کنم شاید... بخواند از نگاه من... که او را دوست می دارم...

ولی افسوس ... او هرگز نگاهم را نمی خواند...

 به برگ گل نوشتم من... که او را دوست می دارم...

 ولی افسوس او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند!!!

به مهتاب گفتم ای مهتاب...   سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو

        که او را دوست می دارم....

     ولی افسوس ... یکی ابر سیه آمد ز ره 

   روی ماه تابان را بپوشانید...

صبا را دیدم و گفتم... صبا دستم به دامانت... بگو از من به دلدارم... 

   که او را دوست می دارم....

ولی افسوس ... ز ابر تیره برقی جست و قاصد را میان ره بسوزانید...

کنون وا مانده از هرجا......دگر با خود کنم نجوا... 

  یکی را دوست می دارم...

   ولی افسوس ...

   او  هرگز نمی داند...!




نوشته شدهسه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana
  


ازبچگی بهم یاد دادن یکی رو دوست داشته باشم

اما...

حالا که بزرگ شدم

و

کسی رو دوست دارم

میگن:فراموشش کن....

 






نوشته شدهپنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana

1دخترکوری تواین دنیای نامرد زندگی میکرد

این دختر یه دوست پسر داشت که عاشق او بود

دخترهمیشه میگفت اگه من چشامو داشتم وبینابودم

همیشه با اون میموندم.یه روز یه نفر پیدا شدکه چشماشو به دخترک بده

وقتی دختر بینا شد دید که دوست پسرش کوره،بهش گفت من دیگه تورو نمیخوام

پسر باناراحتی رفت ویه لبخند تلخی زد وگفت:مراقب چشمای من باش

>>آیدا نانا<<




نوشته شدهچهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana


 

چقدر سخته تو چشای کسیکه تموم عشقت رو ازت دزدیده

و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده

    زل بزنـی و به جـای اینـکه لبـریز از کیـنه و نفـرت بشـی

حس کنی هنوز دوسش داری...

  چقدر سخته دلـت بخـواد بـاز به یه دیـواری تکیـه بـدی که

یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده.

 چقدر سخته    تو خیــالت ساعتـها باهـاش حرف بـزنـی امــا

وقـتی دیـدیـش هیـچ چی  جـز سـلام نتـونی بگـی.

چقدرسخته وقتی پشتت به اونه دونه های اشـک  گونه هاتو

خیـس کنه اما مجبـور باشی بخنـدی تا نفهمه  هنوز دوسش داری...




نوشته شدهدو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana
   I Miss You


بارونو دوس دارم هنوز چون تو رو یادم میاره


حس میکنم پیش منی وقتی که بارون میباره


 بارونو دوس دارم هنوز بدون چتر و سر پناه


 وقتی که حرفهای دلم جا میگیرن توی یه آب


 شونه به شونه میرفتیم منو تو تو جشن بارون


 حالا تو نیستی و خیسه چشمای منو خیابون


 بارونو دوس داشتی یه روز تو خلوت پیاده رو

  حرفای پاییزی من مرداد داغ دست تو


 بارونو دوس داشتی یه روز عزیز هم پرسه ی من


 بیا دوباره پا به پام تو کوچه ها قدم بزن

 

 






نوشته شدهدو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana
   Emo love


 



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 1 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.